عجیب نیست اگر حُسن غدیر را درحُزن عاشورا جست ، هر چند دو اتفاق با فاصله زمانی است اما به اتفاق در هر مکانی است، در واقع از امضاء مکتب تا اجراء ایدئولوژی فاصله ای نیست .نهال دینی که در غدیر کاشته شد در حال خشک شدن بود که عاشورا آن را با خون آبیاری نمود و اسلام را ستود.غدیر را تولّی آفرید و عاشورا را تبرّی؛ غدیر غفلت را زدود و درد را دِرود و یاران راه را سرود و این همان مکتب بود و عاشورا عشق را آفرید و آب را ندید و شوق وصل را پرورید و راه حق را دید و قانون رفتن را بر گزید ... عید است امروز ،نامش غدیر . به طمع آب آمده ایم ، همگان تشنه لب .نشاطی وجودمان را در برگرفته ، اما نمی دانم چرا غم رهایمان نمی کند ؟! چرا با ذکر علی می گرییم ؟! غدیر بزرگترین عید این امت است ، اما اشک در چشمانمان موج می زند به جای لبخند بر لبانمان ! این چه اندوهی است که آغازش غدیر است غدیر آغاز درد عمیق است ، آغاز آه و اشک و نالهء انسانیت در طول تاریخ است
غدیر آغاز عاشورا است
غدیر آغاز سوختن است ، آغاز تشنگی است .
چه رودی است که برکهء غدیر را به نهر علقمه شریعه فرات وصل کرده
نمی دانم چرا صدای کودکان حسین کنار برکهء خم اینقدر بلند است ! العطش
غدیر همنشینی آب و دست ، و عاشورا هم
غدیر آسمانیان را به سجده وا می دارد ، و عاشورا هم
ادامه مطلب...
:: برچسبها:
امیرالمومنین (ع) معیار زندگی و محور وحدت