ادامه مقاله ...
از این استفاده می شود که برای ایجاد وحدت نیاز به عوامل دیگری است که در خود قرآن و روایات بدان اشاره شده است که این عوامل عبارتند از:
1 ـ اصل توحید
براساس جهان بینی اسلامی جهان براساس توحید و وحدت است و خداوند خالق همه موجودات می باشد. همه مسلمانان به اصل توحید عقیده دارند و اصل توحید امری فطری است. ایمان به خداوند است که قلب های مؤمنان را به هم مهربان و همسو می کند که گویا همه آنان روح واحد دارند.
مؤمنان معدود و لیک ایمان یکی |
جسمشان معدود ولیکن جان یکی |
جان گرگان و سگان از هم جداست |
متحد جانهای شیران خداست |
در قرآن از اصل توحید به عنوان عامل مهم وحدت همه ادیان یاد شده است.(24)
همچنین در قرآن توحید به عنوان عامل وحدت «امت واحده» ذکر شده است:
«انّ هذه امتکم امّة واحدة و انا ربکم فاعبدون»(25)
همچنین در قرآن مرزهای جغرافیایی، نژادی و... برداشته و ایمان به خداوند به عنوان مرز عقیدتی بیان شده است: «انّما المؤمنون اخوة»(26)
در برخی روایات مؤمنان همانند نفس و جسم واحد بیان شده اند که ایمان به خدا جان و روح همه آنان است: «المؤمنون کالنفس الواحدة»(27)
امام علی علیه السلام از اصل توحید و خدای واحد به عنوان محوری ترین عامل وحدت یاد کرد؛ چنان چه او در نکوهش آن عده از دانشمندانی که خدای واحد، کتاب واحد و پیامبر واحد دارند، اختلاف نموده، فرموده: «الههم واحد ونبیهم واحد و کتابهم واحد...»(28)؛ و این در حالی است که خدا و پیامبر وکتابشان یکی است...
2 ـ دین اسلام
اسلام به عنوان مجموعه قوانین الهی که ریشه در فطرت دارد، یکی از محورهای مهم وحدت اسلامی است. در این جا این پرسش مطرح است که اصولاً دین چگونه مایه وحدت است؟ سه احتمال قابل بررسی است:
اول: آن که دین همه را به همگرایی فراخوانده و بهره گیری از دستورات دین عامل وحدت جامعه است.
دوم: آن که هرگاه دشمنان، اسلام را نشانه گرفتند و مقدسات آن را زیر سؤال بردند، مسلمانان متحد شده و از آن دفاع و پاسداری می کنند.
سوم: آن که دین واحد عامل وحدت است.
بنابر هر سه احتمال، دین محور وحدت است. اسلام همگان را برادر خوانده است.
علی علیه السلام فرمود: «واقعیت جز این نیست که همگی شما براساس دین خدا برادرید.»(29)
از سوی دیگر هرگاه دشمنان اسلام در برابر اسلام ایستادند، مسلمانان دربرابر تمام دنیای آن ها ایستادند. گرچه مسلمانان از برخی احکام اسلام برداشتهای متفاوت کرده و می کنند، ولی اصل دین به عنوان اصل مشترک بین همه مسلمانان بوده و محور اصلی وحدت جامعه اسلامی است.
در قرآن نیز دین به عنوان عامل اصلی وحدت بیان شده است:
«واعتصموا بحبل اللّه...» در تفسیر این آیه مقصود از حبل اللّه چیست؟
در برخی از تفاسیر مانند مجمع البیان(30)، التبیان(31) و روح البیان(32) آمده است که همانا مقصود از «حبل اللّه» دین اسلام است. همچنین در قرآن آمده است که شما مسلمانان مانند مشرکان نباشید که آن ها در دینشان اختلاف کردند: «ولاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً»(33)
درتفسیر نمونه آمده است:
«مذهب همیشه عامل وحدت و یکپارچگی در محیط خود بوده و همان گونه که در مورد اسلام و قبایل حجازی و حتی اقوام خارج از جزیرة العرب تحقق یافت و به اختلافات پایان داده و امت واحد ساخت.»(34)
امام علی علیه السلام نیز یکی از عوامل وحدت را دین می دانست: «أدین یجمعکم»(35)؛ آیا دینی ندارید تا محور اتحاد شود؟
3 ـ قرآن
یکی از محورهای مهم وحدت اسلامی، قرآن است. گرچه برخی از مسلمانان در تفسیر برخی از آیات اختلاف نظر داشته و برداشت های متفاوت دارند؛ ولی اصل وجود قرآن به عنوان کتاب واحد، مورد قبول همگان بوده و عامل مهم همبستگی آنان است. هرگاه قرآن و معارف بلند آن از سوی دشمنان تهدید شود، همه مسلمانان با جان و مال از آن دفاع و پاسداری می کنند. از سوی دیگر قرآن همه مسلمانان را به همگرایی فرا خوانده است که این دعوت نقش بنیادی در وحدت گرایی دارد. در قرآن نیز از این کتاب الهی به عنوان عامل وحدت یاد شده است. چنان چه در برخی از تفاسیر مانند روح المعانی(36)، تفسیر ابن کثیر،(37) المیزان(38) و تفسیرالکبیر(39)، مقصود از «حبل اللّه» در آیه «واعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لاتفرقوا» به قرآن تفسیر شده است که این آیه صریحاً چنگ زدن به قرآن را عامل وحدت دانسته است. شاید بر همین اساس باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله از قرآن و عترت به عنوان دو امانت گرانسنگ یاد کرد.(40)
امام علی علیه السلام نیز از قرآن به عنوان محور عمده وحدت یاد نمود:
«و الههم واحد و نبیهم واحد و کتابهم واحد»(41)
این جملات خطاب به برخی از دانشمندان است که با وجود قرآن واحد اختلاف دارند.
اقبال لاهوری می گوید:
ازیک آیینی مسلمانان زنده است |
پیکر ملت ز قرآن زنده است |
ما همه خاک و دل آگاه اوست |
اعتصامش کن که حبل اللّه اوست |
چون گهر دو رشته او سفته شو |
ورنه مانند غبار آشفته شو(42) |
4 ـ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
یکی از محورهای وحدت امت اسلامی، وجود مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است. نقش پیامبر در ایجاد وحدت از این جهت قابل بررسی است:
نخست آن که او فرستاده خداوند بوده و تا قیامت پیامبر همه مردم است.(43) از این جهت او به عنوان پیامبر واحد، مورد قبول همگان است.
در صدر اسلام مسلمانان مانند پروانه دور شمع وجودی آن حضرت می چرخیدند و وجود پیامبر صلی الله علیه و آله مسلمانان را مانند دانه های تسبیح به هم پیوند می داد. مسلمانان صدر اسلام آن چنان پیامبر را دوست می داشتند که در جنگ ها برای حفظ جان پیامبر از یک دیگر سبقت می گرفتند.
دشمنان اسلام از وجود پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان مهره اتحاد و عامل همبستگی مسلمانان وحشت داشتند؛ از این رو در جنگ احد برای این که اختلاف ایجاد کنند، شایعه کردند که پیامبر صلی الله علیه و آله کشته شده است. در عصر حاضر نیز اهانت سلمان رشدی به ساحت مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، نشان داد که مسلمانان نمی توانند اهانت به او را تحمل کنند. اقبال لاهوری گفته است:
دل به محبوب حجازی بسته ایم |
زین جهت با یکدیگر پیوسته ایم |
عشق او سرمایه جمعیت است |
همچون خون اندر عروق ملت است |
عشق در جان و نسب در پیکر است |
رشته عشق از نسب محکم تر است |
عشق ورزی، از نسب باید گذشت |
هم ز ایران و عرب باید گذشت |
امت او مثل او نور حق است |
هستی ما از وجودش مشتق است.(44) |
دوم آن که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله علاوه بر آن که رسول خدا است، رهبر جهان اسلام نیز می باشد. بی تردید رهبر نقش بنیادی در وحدت دارد.(45)
مرحوم طبرسی در ذیل آیه: «واعتصموا بحبل اللّه جمعیاً و لا تفرقوا»می نویسد: مقصود از «حبل اللّه» پیامبر اسلام است.(46)
امام علی علیه السلام در هنگام درگیری با اهل شام، از اختلافات بین مسلمانان اظهار نگرانی نموده و از پیامبر واحد و خداوند واحد به عنوان محورهای همگرایی یاد نموده است: «وکان بدء امرنا أناالتقینا والقوم من اهل الشام و الظاهر ان ربنا واحد و نبیّنا واحد و دعوتنا فی الاسلام واحد»(47)؛ جریان کارمان با درگیری با گروهی از اهل شام آغاز شد، در حالی که به ظاهر پروردگارمان، پیامبرمان و دعوت اسلامیمان یکی بود.
همچنین آن حضرت فرمود: «اما همین که حضرت (پیامبراسلام صلی الله علیه و آله ) درگذشت، مسلمانان به کشمکش پرداختند.»(48)
از جملات امام علی علیه السلام این نکته استفاده می شود که مسلمانان با داشتن محورهای اتحاد مانند وجود پیامبر و دین واحد نباید اختلاف داشته باشند. از سوی دیگر مسلمانان بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله اختلاف پیدا کردند و در زمان حیات او مسلمانان متحد بودند.
5 ـ مصالح عمومی
یکی از عوامل مهم ایجاد وحدت، مصالح عمومی است. در جامعه ای که اقلیت های مذهبی، جناح های سیاسی و... وجود دارند، حق فردی و گروهی نیز وجود دارند که ممکن است این حقوق در تعارض قرار گرفته، تنش ایجاد کنند. برای جلوگیری از اختلافات نیاز به محور اتحاد است که حلقه اتصال همه افراد و گروه ها می باشد.
برهمین اساس است که هرگاه مصالح عمومی یک جامعه در معرض تهدید قرار گیرد، مصالح فردی و گروهی نادیده گرفته می شود و همه افراد متحد شده از آن دفاع می کنند.
در جامعه اسلامی نیز جناح های سیاسی و افرادی باسلیقه های مختلف وجود دارند که گاهی تعارض در رعایت حقوق آن ها به وجود آمده و تضارب افکار زمینه برخی از اختلافات را به وجود می آورد. برای ایجاد وحدت نیاز به محور وحدت است که همانا «مصالح عمومی» است. امام علی علیه السلام علی رغم آن که ولایت را حق مسلم خود دانسته(49) و بارها از آن دفاع کرده است، ولی در برابر خلفای سه گانه قیام نکرده، 25 سال سکوت کرد. سکوت امام این پرسش را نیز به وجود می آورد که چه عامل یا عواملی سبب شدند که آن حضرت قیام نکرده و حتی با خلفا بیعت نموده و با آنان همکاری کند؟(50)
واقعیت این است که سکوت امام و همکاری او با خلفا در راستای مصالح عمومی صورت گرفت. اوضاع سیاسی و اجتماعی... صدر اسلام نشان می دهد که بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ، اسلام و مسلمانان دچار مشکلات و بحرانهای خطرساز فراوان شده که هر کدام آن ها برای اسلام و مسلمانان خطرات جدی بودند. ظهور پیامبران دروغین، ارتداد و اختلافات شدید بین مسلمانان را می توان از جمله آن ها ذکر کرد.(51)
ابن هشام می نویسد: «چون پیامبر وفات نمود، بلا و مصیبت بر مسلمانان بزرگ شد، یهودیان سربرافراشته و مسیحیان خوشحالی کردند. اهل نفاق از دین برگشته و اعراب می خواستند مرتد شوند. اهل مکه می خواستند مجدداً بت پرستی کرده و دین پیامبر را منسوخ نمایند.»(52)
در جایی که دین در خطر است و دشمنان مصالح عمومی مسلمانان را به خطر انداخته و هرگونه اختلاف ضربه بر پیکر امت اسلامی است، باید همه افراد جامعه متحد شوند.
امام علی علیه السلام که خود یکی از سنگربانان دین و طلایه داران وحدت است، در چنین فضایی یکی از علل سکوت خود را رعایت مصالح عمومی و حفظ وحدت اسلامی بیان کرد: «و ایم اللّه لولا مخافة الفرقة بین المسلمین و ان یعود الکفر و یبورالدین لکنا غیر ما کنا لهم علیه.»(53)
به خدا سوگند! اگر ترس وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آن ها طور دیگری بود.
همچنین آن حضرت در جواب ابوسفیان بعد از تشکیل سقیفه ـ که به عنوان حمایت از علی علیه السلام می خواست فتنه به پا کند.ـ همگان را به وحدت فرا خواند:
«ایهاالناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاة و عرّجوا عن طریق المنافرة وضعوا تیجان المفاخرة»(54)
امواج کوه پیکر فتنه ها را با کشتی های نجات (علم، ایمان و اتحاد) درهم شکنید؛ از راه اختلاف و پراکندگی کنار آیید، تاج تفاخر و برتری جویی از سر بنهید.
6 ـ ارزشها
هرجامعه ای وارث سنت و اصول پذیرفته ای شده است که مردم آن جامعه به آن ها علاقمند بوده و حفظ آن اصول، عامل وحدت است. جامعه اسلامی نیز سنّتها و اصولی دارد که می توان از آن ها به عنوان ارزشهای اسلامی یاد کرد. هویت و استقلال جامعه اسلامی بستگی به پاسداری آن ها داشته و حفظ آن ها یکی از مؤلفه های وحدت اسلامی است که هرگاه دشمنان آن ارزشها را تهدید کردند، باهم متحد شده و از آن ها پاسداری و دفاع کنند.
امام علی علیه السلام به مالک اشتر دستور می دهد که سنتهای دیگر ایجاد نکرده، پاسدار ارزشهای اسلامی باشند، که آن ارزشها سبب وحدت اسلامی است: «هیچ سنّت شایسته ای را مشکن که معیار عمل بزرگان این امت بوده است و همبستگی و کار ملت بر محورش سامان می یافته است و هیچ راه و رسم جدیدی ایجاد مکن که به سنّتی از این سنّتها آسیب برساند.»(55)
7 ـ حقانیت
یکی از عوامل مهم ایجاد وحدت، حقانیت است. اگر افراد جامعه ای براین باور باشند که آنان برحق هستند، باید با بهره گیری از این عنصر در برابر دشمنان باطل گرا همداستان و متحد شوند. امام علی صلی الله علیه و آله وسلم نیز از حقانیت به عنوان محور همبستگی یاد نمود؛ چنان چه آن حضرت در پی جنایات سپاهیان معاویه در شهر انبار، سپاهیان خود را به خاطر سستی در جهاد، نکوهش نموده و فرمود: «واللّه یمیت القلب و یجلب الهم اجتماع هولاء القوم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم»(56)
به خدا سوگند! که چنین وضعی قلب را می میراند و از هرسو غم و اندوه برمی انگیزد که این قوم برباطل خویش متحد و همداستان اند و شما بر محور حقتان پراکنده اید؛ یعنی شما که برحق هستید، باید متحد باشید.
پیام این جملات حضرت آن است که همه حق گویان جهان با محوریت حق، در برابر همه باطل گران با محوریت باطل همداستان شوند.
8 ـ حکومت و رهبری
حکومت و رهبری آن مؤثرترین عامل همسویی و همگرایی است. در این جا این پرسش قابل طرح است که اصولاً چگونه حکومت عامل وحدت است؟ در جواب باید گفت: حکومت نقش بنیادی در برقراری امنیت، نظم و اجرای قوانین دارد. از این رو همه جوامع خالی از حکومت نبوده و همگان بر ضرورت آن اتفاق دارند. برهمین اساس هرگاه حکومت مورد قبول آنان تهدید شود، از آن دفاع نموده و همه مردم متحد می شوند. در جامعه اسلامی بویژه در فرهنگ شیعی، حکومت جایگاه الهی داشته و امامت ادامه رسالت می باشد. از این رو حفظ نظام از اهمّ واجبات بوده و رهبر محور و قطب حکومت می باشد؛ چنان چه امام علی علیه السلام از خود به عنوان محور جامعه و از امامت به عنوان نظم دهنده امت اسلامی یاد کرد:
«واقعیت جز این نیست که من قطب آسیابم، و چرخهای کشور باید برمحورم هماره بچرخد و من در جای خویش ثابت بمانم. اگر لحظه ای من جایگاهم را رهاکنم، مدارش سرگردان می شود و سنگ زیرین آن به لرزش می گراید...»(57) «والامامة نظاماً للامة، و الطاعة تعظیماً للامامة»(58)
امام خمینی قدس سره حکومت را به عنوان عامل وحدت بیان کرد: «تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمین است، چنانکه حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه ای فرمود: امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است.»(59)
بی تردید حکومت الهی و رهبری آن ریسمانی است که همه مهره ها را در نظام اسلامی به هم پیوند می دهد. چنان چه امام علی علیه السلام فرمود: «موقعیت زمامدار، همچون ریسمانی است که مهره ها را در نظام می کشد و آن ها را جمع کرده و ارتباط می بخشد. اگر ریسمانی از هم بگسلد، مهره ها پراکنده می شوند و هرکدام به جایی فرو خواهد افتاد، پس هرگز نتوان همه را جمع آوری نمود و از نو نظام بخشید.»(60)
پی نوشتها:
24 ـ ر.ک: سوره آل عمران، آیه 63.
25 ـ ر.ک: سوره انبیاء، آیه 92.
26 ـ سوره حجرات، آیه 10.
27 ـ تفسیر نمونه، ج 3، ص 33.
28 ـ فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 90.
29 ـ فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 90.
30 ـ ر.ک: مجمع البیان، ج 2، ص 356.
31 ـ ر.ک: التبیان، ج 2، ص 545 و 546.
32 ـ روح البیان، ج 2، ص 72.
33 ـ سوره روم، آیه 32.
34 ـ تفسیر نمونه، ج 20، ص 382.
35 ـ فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 90.
36 ـ ر.ک: روح المعانی، ج 4، ص 18.
37 ـ ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج 8، ص 397.
38 ـ ر.ک: المیزان، ج 3، ص 271.
39 ـ ر.ک: تفسیرالکبیر فخررازی، ج 8، ص 167.
40 ـ ر.ک: مسند احمد، ج 1، ص 14 و 17؛ الجامع الصغیر، ص 17 و فضایل قرآن، دارامی، ص 431.
41 ـ فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 9 و نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 6.
42 ـ شعر در زندگی، ص 212.
43 ـ ر.ک: سوره احزاب، آیه 4.
44 ـ مجله تقریب، از انتشارات مجمع تقریب مذاهب اسلامی، ش 5، ص 145.
45 ـ در این خصوص بحث خواهد شد.
46 ـ مجمع البیان، ج 2، ص 375.
47 و 48 ـ فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 9.
49 ـ ر.ک: نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 170، ص 244 و سیری در نهج البلاغه، ص 148.
50 ـ ر.ک: ابراهیم ثقفی کوفی، الغارات، ص 302 و تاریخ طبری، ج 4، ص 124 و 123.
51 ـ ر.ک: تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 107.
52 ـ سیره ابن هشام، ج 4، ص 316.
53 ـ سیری در نهج البلاغه، ص 179 و 180.
54 ـ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 5، ص 52.
55 ـ فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 85.
56 ـ شرح نهح البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص309؛ صبحی صالح، ص 70 و فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 86.
57 ـ فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 91.
58 ـ همان، ج 9، ص 4743.
59 ـ ولایت فقیه، ص 42 و رساله نوین، ج 4، ص139.
60 ـ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 146، ص203.