تبیین ویژگیهای مدیران از دیدگاه حضرت علی در نهج البلاغه(قسمت سوم)
3- خصوصیات و معیارهای مکتبی
3-1- تقوی حضرت علی(ع) در نامه 12 نهجالبلاغه فرمودهاند: « از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری» (احمدخانی، 1379، ص 150). تقوی یعنی حفظ و نگهداری نفس از آنچه به آن ضرر میرساند و «اتقوا?» معنای کاملش این نیست که از خدا بترسید بلکه به این معناست که از خشم و عذاب خداوند، خود را حفظ کنید و متقی به معنای «خود نگه دار و پرهیزگار» است. هر فردی برای پذیرفتن مسئولیت به دو گونه تقوی نیاز دارد و شرط پذیرش مسئولیت، داشتن این دو نوع تقواست:
الف) تقوای شخصی (تقوا در امور شخصی)
ب) تقوای سیاسی (تقوا در امور اجتماعی و سیاسی)
الف) تقوای شخصی: آدمی خواستهها و تمایلات خودخواهانة زیادی دارد که بدون هیچ قیدی، اشباع شدن آنها را میخواهد و از طرف دیگر تحقق بی قید و شرط این تمایلات خود خواهانه با کمال ذات وی و کمال جامعه در تضاد است. مهار کردن این خواستهها و تمایلات خود خواهانه با دو نیروی حق و عدالت و برطرف نمودن موانع کمال انسان، «تقوا» است. به عبارت دیگر و مختصرتر«تقوا» صیانت ذات تکاملی انسان است. تقوی شخصی که همان حفظ و صیانت ذات تکاملی زمامدار و دیگر مقامات سیاسی است، وی را از افتادن به دام خواهش های نفسانی و تمایلات خودخواهانه نگه میدارد. مدیر یا مسئولی که نفس خود را با تقوی حفظ نکند، مقام و مسئولیتش برای او نوعی آفت به حساب میآید. زیرا نفس آنگاه که به وسیلة تقوی مهار نشود، قطعاً در خدمت هوای و هوس قرار میگیرد و چنین انسانی اگر به مقامی برسد، آتش هوی در او شعلهور میشود و با سرکشی و طغیان بر گناهان و خطاهای او میافزاید .
ب) تقوی سیاسی : تقوی سیاسی عبارتست از: آمادگی کامل سیاستمداران برای بدست آوردن و به کار بستن کامل معلومات و تجارب و بهره برداری از استعدادهای موجود برای رساندن جامعه به کمال مطلوب با رعایت تقوی الهی در همه مراحل فکری و اجرایی. چنین تقوایی موجب میشود که فرد همة استعدادها و تجارب و تمام هم و تلاش خویش را برای اصلاح امور در جامعه به کار گیرد و از هر فکر و تصمیم و کاری که بر ضرر جامعة اسلامی تمام بشود، پرهیز نماید (خسروی، 1378، صص 33-34).
3-2- قیام به وظیفه : هر مدیری در برخورد با مسائل و مشکلات گوناگون باید وظیفة خود را در نظر بگیرد و طوری به آن عمل نماید که رضای خداوند را در پی داشته باشد. حضرت علی(ع) در فرازی از نامه به مالک اشتر مینویسد: «و نزد خدا برای هر یک از این طبقات (افراد جامعه) جایگاهی است که در برگیرنده مسائل رفاهی و امکانات آنان است و برای هر یک از آنان تا حد تأمین و اصلاح وضع زندگی بر عهده زمامدار حقی است. زمامدار از عهده آنچه که خداوند بر دوش او قرار داده است بر نمیآید مگر با سعی و کوشش و استمداد از خدای بزرگ و آماده سازی نفس خود بر التزام به حق و شکیبایی در برابر دشواریها و آنچه که پیش آید» (احمدخانی، 1379، صص 114-118).
3-3- حق گرایی : از مهمترین هدفهایی که دولت اسلامی دنبال میکند و برنامههای خود را بر آن بنا مینماید، برپا داشتن حق است که امیرالمؤمنین(ع) در سخنی با ابن عباس حکومت را وسیلة اقامة حق و دفع باطل معرفی کرده است. بنابراین بر پاداشتن حق، محوری است اساسی در ادارة امور و زمامداری به گونهای که هر مدیریتی باید بدان باز گردد و بر آن استوار شود و آن اصلی علمی و حاکم بر برنامهها و اقدامات باشد. هیچ حکومتی بدون مشارکت و حمایت مردمی، توان تحقق برنامههای اصلاحی خود را نمییابد و بیگمان وقتی مدیری عمل به حق را اساس برنامهها و اعمال خود قرار دهد از توفیقهای الهی و پشتیبانی مردمی بهرهمند میشود. حضرت علی(ع) در این مورد فرموده است: «با ملازمت حق، پشتوانة قوی حاصل میشود»، «هر که به حق عمل کند مردمان به او تمایل یابند» (نهجالبلاغه: نامه 62). مردم به فطرت خود حق طلبند و تمایل به حق دارند و بر این مبنا عمل به حق را دوست دارند و مادام که فطرتشان در حجابهای غلیظ دنیاپرستی قرار نگرفته باشد حامیان و پشتیبانان حرکتهای حق طلبانهاند. البته دولتی که به حق عمل میکند و زمامدارانی که برپا داشتن حق اصل حاکم بر برنامهها و اقدامات ایشان است، در هر صورت موفقاند، زیرا عمل به حق عین موفقیت است. به بیان امیرالمؤمنین(ع): «هر که در راه برپایی حق مجاهده کند، توفیق یابد». کسانی میتوانند در مدیریت خود حق را به پا دارند که آن را برترین معیار در سیاست و مدیریت بشناسند و نگاهشان به حق این گونه باشد و آن را محور همه چیز قرار دهند و حاضر نباشند از حق عدول کنند و به سمتی دیگر گرایش یابند. امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره در نامه 53 به مالک اشتر فرمودند: «باید محبوبترین و پسندیده ترین کارها نزد تو میانه ترینشان در حق باشد» (دلشاد تهرانی، 1377، صص 208-210).
3-4- مسئولیت در قبال جامعه : یکی از ویژگیهای مدیران و زمامداران شایسته، توجه به کل جامعه و جهتگیری برای خدمت به جامعه میباشد. این ویژگی که همان داشتن مسئولیت اجتماعی است، در کلام امیرالمؤمنین به صورت زیر بیان گردیده است: « شما در پیشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها و خانهها و حیوانات هستید. خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سر باز مدارید» (نهجالبلاغه: خطبه 167).
3-5- داشتن آرمان : آرمان با هدف تفاوت دارد. هدف شروع و پایانی دارد ولی آرمان امری پویا است و جامعتر از هدف است. امام علی(ع) در خصوص آرمان خواهی در نامه 66 به ابن عباس، یکی از کارگزاران سیاسی خود مینویسد: « بهترین چیز در نزد تو در دنیا، رسیدن به لذتّها یا انتقام گرفتن نباشد، بلکه باید خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد، تنها به توشهای که از پیش فرستادهای خوشنود باش و بر آن چه بیهوده میگذاری حسرتخور و همت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده» (خسروی، 1378، صص 132-133).
3-6- امتیاز ندادن به خویشان و اطرافیان : امیرالمؤمنین(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرمودهاند: «همانا زمامدار را نزدیکان و خویشاوندانی است که به مال دگران چشم دارند و به آن دراز دستی میکنند و در معامله کم انصافند پس وسایل تجاوزشان را از میان بردار تا رشتة فسادشان بریده شود و دراز دستیشان کوتاه گردد. به هیچ یک از اطرافیان و خاصّان و نزدیکان خود، زمینی به رسم تیول وا مگذار و نباید که کسی از تو پاره زمینی طمع کند تا به همسایگان در سهم آب یا در عملی که بین او با همسایگان مشترک است، آنان را به بیگاری گیرد و به آنان زیان رساند و بار خویش بر دوش دیگران گذارد پس با این کارها، سود گوارا برای آنان باشد و سرزنش و گناه آن کار در این جهان و آن جهان گریبانگیر تو گردد».
3-7- صرفه جویی در اموال عمومی : امام علی(ع) به کارگزاران خویش مؤکّداً سفارش میکرد در مصرف بیتالمال نهایت دقت و صرفهجویی را مراعات کرده و از اسراف و ریخت و پاش به شدت بپرهیزند. در اینجا به یک نمونه از دستور آن حضرت در مورد صرفهجویی در کاغذ هنگام نگارش نامه اشاره میکنیم: «قلمهایتان را تیز کنید و سطرهایتان را نزدیک هم بنویسید، از زیاده نویسی بپرهیزید، منظورتان را کوتاهتر بیان کنید. مبادا زیاده نویسی و پرحرفی نمایید زیرا اموال مسلمانان زیانی را بر نمیتابد» . صرفهجویی خود آن حضرت در بیتالمال مسلمانان به حدی است که حاضر نشد برای پاسخگویی به کسانی که شب هنگام برای کار خصوصی به او مراجعه کرده بودند، از نور چراغ بیتالمال استفاده کند و چراغ بیتالمال را خاموش فرمود و از چراغ شخصی خود استفاده نمودند (خدمتی، 1381، ص 29).
3-8- عدم همکاری در اعمال خلاف : از آنجایی که هر انسانی گرفتار هوای نفس است و پیروی از نفس باعث دوری از خدا و سلب نورانیت انسان میشود، شایسته است تا مدیران و معاونین در صورتی که مافوقشان بر اساس هوای نفس خود اقدام به عملی غیرمشروع و غیرقانونی نماید ایشان را از آن کار باز دارند و یا حداقل همکاری نکنند و بدین ترتیب موجبات رضای الهی را فراهم نمایند. امیرالمؤمنین(ع) در نامه 53 به مالک اشتر فرمودهاند: «سپس از میان خواص خود آن فردی را به خود نزدیکتر کن که از نظر حقیقتگویی صراحت لهجه داشته باشد و از کمک دادن به تو در کارهایی که خداوند آنها را برای اولیائش دوست ندارد خودداری نماید، خواه با هوای و هوس تو مطابق باشد یا نه» (قوچانی، 1374، ص 141).
3-9- پرهیز از سوء استفاده از مقام : مدیران و مسئولان سازمانها، به خاطر موقعیت خود به اموال و امکانات فراوانی دسترسی دارند و طبعاً منابع گوناگون مالی و اعتباری در اختیار آنها میباشد. این امکان میتواند زمینهساز فساد و امتیازطلبی و استفادة غیرمجاز از منابع عمومی گردد. بنابراین مدیران باید دقت کنند که در زمان مسئولیت خود گرفتار این فساد نشوند.امیرالمؤمنین(ع) به کارگزاران خویش همواره این نکته را یاد آوری مینمود و به شیوههای مختلف، آنان را از «استیثار» و «امتیاز خواهی» برحذر میداشت. آن حضرت در بخشی از عهدنامة خود به مالک اشتر میفرماید: «از امتیاز خواهی و اختصاص دادن چیزی که [بهره] همه مردم در آن یکسان است بپرهیز».زمانی که یکی از کارگزاران آن حضرت دست تعدی به اموال مردم گشود، امام(ع) طی نامهای به او نوشت: «پس، از خدا بترس و اموال این مردم را به آنان باز گردان که اگر این کار را نکنی و خدا تو را در اختیار من قرار دهد وظیفهام را در برابر خدا نسبت به تو انجام خواهم داد و با این شمشیرم که هیچکس را با آن نزدم مگر این که داخل جهنم شد، بر تو خواهم زد» (خدمتی، 1381، صص 27-28).
نتیجهگیری : کلام و سیره معصومین (ع)، درس زندگی سعادتمند در این دنیا و رستگاری آخرت برای انسان است. همانطور که در معیارهای استخراج شده از نهجالبلاغه مشاهده شد، معارف اهل بیت فقط به یک بعد انسان نمیپردازد و انسان را در تمام ابعاد وجودی رشد میدهد. براین اساس میتوان چنین نتیجهگیری نمود که در رویکرد اسلامی، نظامی جامع و همه جانبه در مقام تعریف ویژگیهای مدیران مد نظر است که ابعاد درونی ساختاری، رفتاری را بصورت همزمان پوشش میدهد.
منابع و مآخذ:
1. اجرایی، عبدالستّار (1380)، منشور علوی(ع) در فرمان به مالک اشتر نخعی، قم: دفتر نشر نوید اسلام.
2. احمد خانی، مسعود (1379)، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامههای حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
3. خدمتی، ابوطالب و دیگران (1381)، مدیریت علوی، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
4. خسروی، محمود (1378)، ملاکهای انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در مدیریت اسلامی با تأکید بر نهجالبلاغه، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
5. دلشاد تهرانی، مصطفی (1377)، دولت آفتاب، اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی(ع)، تهران: خانهاندیشه جوان.
6. علی ابن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت ـ 40ق (1371)، نهجالبلاغه، ترجمه اسداله مبّشری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم.
7. علی ابن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت ـ 40ق (1382)، نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع).
8. قوچانی، محمود (1374)، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، شرح عهدنامه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) به مالک اشتر، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.
:: برچسبها:
امیرالمومنین (ع) معیار زندگی و محور وحدت