حسن بنعلى(ع) در برابر طاغوت شام و مردم کوفه خطبهاى خوانده، مردم را به بالاترین نعمت از دست رفته، که حاکمیت اهل بیت(ع) بود، توجه داد. شایستگى و لیاقت خویش و مشروعیت خلافتش را متذکر شد و داستان روز بیاد ماندنى غدیر را چنین بازگو کرد: «وقد سمعت هذه الامة جدی - صلى الله علیه و آله - یقول: ما ولت امة امرها رجلا و فیهم من هو اعلم منه الا لم یزل یذهب امرهم سفالا حتى یرجعوا الى ما ترکوه و سمعوه - صلى الله علیه و آله - یقول لابى: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. و قد راوه و سمعوه(ص) حین اخذ بید ابی بغدیر و قال لهم: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاده ثم امرهم ان یبلغ الشاهد منهم الغائب ثم قال... (1)»
مردم سخن جدم پیامبر(ص) را به یاد دارند که مىفرمود: هر گاه مردم کسى را به رهبرى خویش برگزینند در حالى که لایقتر و آگاهتر از آن فرد وجود داشته باشد، براى خویش تیره بختى خریدهاند مگر این که دوباره بدانچه رها کردند و به فراموشى سپردند بازگردند و آنچه را که از پیامبرشان درباره پدرم شنیدهاند دنبال کنند، رسول خدا مىفرمود: اى على تو بعد از من مانند هارون پس از موسى هستى، او جانشین برادرش موسى بوده تو نیز جانشین و خلیفه منى؛ تنها تفاوت [میان آنها و ما] این است که بعد از من پیامبرى و نبوت نخواهد بود. امام مجتبى(ع) سپس فرمود: این مردم پیامبر خود را دیدند و سخنانش را در«غدیر خم» شنیدند. درآن روز جدم رسول خدا(ص) دست پدرم(ع) را گرفت و در برابر آنان گفت: هر کس من مولا و سرپرست او هستم على مولاى او خواهد بود؛ خدایا، دوست بدار هر کس او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن دارد... سپس جدم پیامبر(ص) دستور اکید داد که، حاضران مطالب غدیر را به غایبان برسانند.
منبع :
1- ینابیع المودة، قندوزى حنفى، ج3، ص153/ بحارالانوار، ج 10، ح 5، صص 144 - 138.