سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابزار هدایت به بالای صفحه

« علیٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِیماناً : حضرت علی علیه‌السّلام اوّلین کسی است که ایمان آورد. امیر المومنین علی علیه السلام: نماز دژ محکم خداوند رحمان و وسیله راندن شیطان است»
 
درباره ما
موضوعات
آخرین مطالب
دوستان
آمار وبلاگ
 
احکام و استفتائات
چند رسانه ای
پایگاههای مرتبط
صفحات اختصاصی
 

نصب امام علی علیه‌السلام در غدیر خم به روایت حجت الاسلام محسن قرائتی

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بینندگان عزیز زمان پخش که پای تلویزیون نشستند، عید غدیر است. یعنی غروب عید غدیر، نه شب عید غدیر. پنج‌شنبه‌ای که عید غدیر است شب‌اش.

قصه‌ی غدیر را می‌دانید. من هم در این سی و چند سال هروقت به مناسبت غدیر بوده، حرف‌هایی را زدم. اما باز هم حرف برای زدن داریم. دلیل نیاز به امام همان دلیل نیاز به پیغمبر است. به چه دلیل ما پیغمبر می‌خواهیم؟ به دلیل اینکه ما عقلمان ناقص است. به چه دلیل عقل ما ناقص است؟ به دلیل اینکه پشیمان شویم. اگر انسان عقلش کامل باشد پشیمان نمی‌شود. اینکه ما این کار را می‌کنیم بعد پشیمان می‌شویم یعنی چه؟ یعنی عقل ما نرسید. کسی هست پشیمان نشود؟ نه! یک بار، دو بار است؟ نه. ده‌ها و صدها و هزارها و هزارها است. هر انسانی بارها و بارها پشیمان می‌شود. پشیمانی دلیل بر این است که عقل من کوتاه است. هرکس عقلش کوتاه است، نیاز به یک امدادی دارد. که از جایی امداد شود. خداوند پیغمبرش را فرستاده، آنجایی که عقل ما نمی‌رسد می‌گوید: راه این است. چاه این است. نیاز به امام دلیلش همان نیاز به پیغمبر است.

1- پیامبر و امام، مظهر رحمت الهی

قرآن راجع به پیغمبر می‌فرماید: پیامبر رحمت است. به چه دلیل؟ «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» (انبیاء/107) قرآن می‌گوید: «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» تو برای همه عالم رحمت هستی. این «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» آیه‌ی قرآن است. و رحمت بر خدا واجب است. «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة» (انعام/54) پیغمبر رحمت است و خداوند «کَتَبَ» نوشته است، پروردگار شما بر خودش نوشته که نوشته یعنی واجب کرده است. خدا بر مردم رحمت را واجب کرده است. آیا می‌شود بگوییم که یک جمعیتی هستند، برای یک عده پیغمبر باشد، برای یک عده نباشد. مگر نمی‌گوید: «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ». مگر نمی‌گوید: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة»؟ اگر بشر به خاطر پشیمانی و نارسایی علم و عقل نیاز به حجت خدا دارد، فرق نمی‌کند. آن نیازی که آنها دارند، ما هم داریم. همانطور که مردم آن زمان نیاز داشتند، اتفاقاً مردم این زمان نیازشان بیشتر است. فکر نکنید اگر دانشگاه و پروفسور و استاد و آیت الله زیاد شد دیگر مردم نیاز به پیغمبر ندارند. چه جنایتی قدیم می‌شده که الآن نمی‌شود؟ قله‌ی جنایات جاهلیت را بگویم. دختر را زنده در گور می‌کردند. حالا با وسایل مدرن سقط جنین می‌کنند و دختر و پسر را با هم در گور می‌کنند. آنجا در گور می‌کردند، اینها سقط شده را در چاه مستراح می‌اندازند.

همدیگر را می‌کشتند، یکی یکی همدیگر را می‌کشتند. الآن بمباران می‌کنند. صد تا صد تا می‌کشند. چه جنایتی است که زمان جاهلیت بوده و الآن این کار نمی‌شود؟ به یک کسی سم می‌دادند، او را می‌کشتند. خوب الآن مواد هروئین، موادی که الآن آمده است. امروز دیدم که مسؤولین بهداشت می‌گفتند: آدامس نخورید، شکلات نخورید، نوشابه‌ها را نخورید. برنامه این بود که کسی با خوردن شکلات معتاد شود. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏» (احزاب/33) شما جاهلیت اول را پیش نکشید. اما باقر فرمود: اینکه می‌گوید: جاهلیت اول، پیداست که جاهلیت دوم هم هست. آخر اگر من خانه‌ی شما آمدم، گفتم: ایشان کیه؟ گفتی: اولاد اول من است، یعنی چه؟ یعنی یک اولاد دیگر هم دارم. اولاد اول، یعنی چه؟ یعنی یک اولاد دیگر هم هست. جاهلیت اول، یعنی پیداست... جاهلیت دوم همین زمان ما هم اسمش را جاهلیت بگذاریم طوری نیست.


 

2- جانشینی هارون در دوره غیبت حضرت موسی

بله با رفتن پیغمبر وحی قطع می‌شود، اما باید حجت خدا باشد. خدا در قرآن آیه نقل می‌کند، می‌گوید: حضرت موسی می‌خواست کوه طور برود، جانشین تعیین کرد. به هارون گفت: «اخْلُفْنی‏ فی‏ قَوْمی‏» (اعراف/142) «اخْلُفْنی» خلیفه باش. چطور موسی وقتی می‌خواهد چند روز از مردم جدا شود جانشین تعیین می‌کند. آنوقت پیغمبر می‌خواهد از دنیا برود، جانشین تعیین نکند. شما چطور قبول می‌کنید که ابی‌بکر وقتی می‌خواست از دنیا برود، جانشین تعیین کرد، گفت: من می‌روم بعد از من عمر. چطور ابی‌بکر دلش به حال امت سوخت. پیغمبر دلش به حال مردم نسوخت؟ این را با چه وجدانی می‌شود قبول کرد؟

اصلاً اگر از طرف خدا رهبر تعیین نشود، ظلم به زحمات پیغمبر است. ما پیغمبر را فرستادیم، 23 سال دندانش را شکستند. لبش پاره شد در جنگ‌ها، زشتی‌هایی که به او گفتند. تو ساحر هستی، تو مجنون هستی، تو شاعر هستی، تو کاهن هستی. این همه جسارت، این همه جنگ، این همه خاکستر، شکمبه‌ی گوسفند، شتر، این همه جسارت، پیغمبر آمد یک عده‌ای را به اسلام دعوت کرد بعد هم هیچی به هیچی. ول شد و رفت. یک چوپان چهار تا بز داشته باشد، حاضر است بدون چوپان رها کند برود؟ یعنی پیغمبر اینقدر پایین آمد؟ که به اندازه‌ی یک چوپان «نَعُوذُ بِاللَّه» ارزش نداشت؟ یک چوپان چهار تا بزغاله داشته باشد، به کسی می‌سپارد؟

3- امام خلیفه خداوند در زمین

پیغمبر مرد و هیچ‌کس را هم تعیین نکرد. چه وجدانی می‌تواند این حرف را قبول کند؟ چه منطقی، چه عقلی، چه تجربه‌ای. جانشین را هم باید خدا تعیین کند. امام را باید خدا تعیین کند. قرآن بخوانم. «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) خدا به ابراهیم می‌گوید: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما» یعنی امام را من تعیین کردم. امام رئیس جمهور نیست که با سلام و صلوات به او رأی بدهیم. امام یعنی جانشین خدا، خلیفه‌ی خدا را باید خدا تعیین کند. خلیفه‌ی خدا را ما که نمی‌توانیم تعیین کنیم. بله، مدیران اجرایی را می‌شود ما تعیین کنیم. این خلیفه‌ی خدا، حجت خدا، کسی که قولش، فعلش، سکوتش، قیامش، قعودش، حجت است مگر می‌شود این را با... یک شعر است همه ایرانی‌ها بلد هستند. نصفش را من می‌خوانم. نصفش را شما بخوانید. «هرچه بگندد نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک»!

ما چرا امام می‌خواهیم؟ برای اینکه کج می‌رویم. پس وای به روزی که امام هم کج برود. امام باید معصوم باشد. اگر امام هم کج برود، می‌گوییم: پس خوب او هم یک امام دیگر می‌خواهد. امام باید معصوم باشد. عصمت هم یک حالت درونی است. به قول بوعلی سینا می‌گوید: عصمت یک حالت درونی است، جز خدا کسی از آن خبر ندارد. پس امام باید معصوم باشد، چرا؟ برای اینکه اگر امام معصوم نباشد، این خودش هم نیاز به یک امام دیگر دارد. هرچه بگندد نمکش می‌زنند، ما که کج می‌رویم پیغمبر می‌خواهیم. وای به روزی که پیغمبر هم معصوم نباشد، کج برود. امام کج برود. پس باید امام معصوم باشد.

همه‌ی انبیاء معصوم هستند. منتهی عصمت باقی انبیاء کلی است، عصمت پیغمبر ما دانه دانه است. قرآن می‌گوید: چشم پیغمبر هم معصوم است. «ما زاغَ الْبَصَر» (نجم/17) چشم کج نرفت. زبان پیغمبر معصوم است. «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏» (نجم/3) قلب پیغمبر معصوم است. «ما کَذَبَ الْفُؤاد» (نجم/11) پیغمبر عضو عضوش معصوم است. مگر می‌توانیم بگوییم: برای یک سری از مردم خدا رحمت فرستاد، بعد از فوت پیغمبر هم قیچی شد، هیچی به هیچی. مردم به حال خودشان!

4- نام دوازده امام در روایات رسول خدا

از چیزهایی که خیلی کلیدی است، خیلی کلیدی است و همه در آن ماندند این است. شیعه و سنی همه این حدیث را قبول دارند. که پیغمبر فرمود: بعد از من خلفاء اثنی عشر، 12 نفر هستند. نزد ما دوازده تا معلوم است. خدا آیت الله صافی را حفظ کند. کتابی نوشته «جلاء البصر فی اثبات الائمة اثنی عشر» یک کتاب پر از روایات از شیعه و سنی که اسم امام‌ها تعیین شده است. اوله علیُ و آخر مهدیُ!

یکی از این کشورهای عربی یک سرود درست کرده بودند برای بچه‌ها، در همان سرود امام‌ها را جاسازی کرده بودند. مثل اینکه می‌گوییم:

من راست می‌گویم همیشه *** دروغ سرم نمی‌شه!

ساداتی الائمَة، باب نجات امة *** اولهم علیُ، آخرهم مهدیُ...

دوازده امام، ولی آقایانی که دوازده امام را قبول ندارند، ماندند که دوازده تا را چه کنند؟ چون در کتاب‌هایشان آمده است. اثنی عشر، خلفا بعد از من دوازده تا هستند. هرکاری می‌کنند دوازده تا جور نمی‌شود. گاهی چهار تا اضافه می‌کنند. آن را کم می‌کنند. آن را اضافه می‌کنند. دوازده تا جور درنمی‌آید.

ما افتخار می‌کنیم روز غدیر خم حضرت علی نصب شد. حالا منتهی دیگران چه می‌گویند؟ اول اینکه بعضی‌ها غدیر را نگفتند، که خدا انصافشان بدهد. بد نیست یک نکته را هم بگویم. پیغمبر سال آخری که می‌خواست مکه برود، اعلام کرد که من دارم حجة‌الوداع می‌روم، یعنی حج آخری. آخر عمر من است. خیلی‌ها آمدند با پیغمبر رفتند و اعمال حج را انجام دادند و قدم به قدم نوشتند. کجا پیغمبر نشست. کجا نماز خواند. کجا چه آیه‌ای را خواند. متر متر را در تاریخ آوردند. در برگشتن چون غدیر خم بوده، یک مرتبه قورتش دادند و اصلاً علی را نگفتند. خیلی آدم داغ می‌شود. شما رفتن پیغمبر را قدم به قدم گفتی. اما برگشتن پیغمبر را که در غدیر خم آن مانور را داد، هیچی به هیچی! خوب خدا انصافشان بدهد. غدیر خم بالاترین عید است. و هیچی عیدی مثل غدیر خم نیست.

5- روز اکمال دین و اتمام نعمت

راجع به غدیر خم یک آیه‌ای داریم، «الْیَوْمَ» یعنی امروز، «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» (مائده/3) یعنی دینتان را کامل کردم. «الْیَوْمَ یَئِسَ» امروز کفار، «یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا» امروز کفار مأیوس شدند. «وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏»، «أَتْمَمْتُ» یعنی نعمت خودم را بر شما تمام کردم. «وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» امروز من از شما راضی هستم. یک کلمه‌ای در قرآن است، که امروز کفار مأیوس شدند. امروز خدا راضی شد. امروز دین کامل شد. امروز نعمت تمام شد. این روز چه روزی است؟ ما روزهای پیغمبر را از اول عمر تا آخر نقطه‌چین می‌کنیم. سه صلوات بفرستید تا من نقطه‌ها را پر کنم. (صلوات حضار)

عمر پیغمبر چهل سالگی به پیغمبری رسید، 63 سالگی هم از دنیا رفت. این نقطه‌ها هم روزهای عمر پیغمبر است. ما در این روزها، باید یک روزی را پیدا کنیم که این کلاه را سرش بگذاریم. سر را شما پیدا کنید. بگوییم: امروز، کفار مأیوس شدند. دین کامل، خدا راضی، نعمت تمام، امروز روز اول است. می‌شود بگوییم: روز اول بعثت است؟ شما جواب بدهید. یعنی پیغمبر که آمد ساعت اول دین کامل شد. نمی‌شود گفت. برای اینکه تازه من پیغمبر شدم. ساعت اول که چیزی کامل نیست. پس این... روزهای حساس، سه سال مخفیانه تبلیغ کرد. بعد از سه سال آیه نازل شد «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَر» (حجر/94) چرا مخفی؟ بعد از سه سال فریاد بزن. بعد از سه سال داد زد، فریاد زد. بگوییم: روزی بود که پیغمبر از مخفی‌گاه بیرون آمد و از دین تبلیغ کرد. آن هم نمی‌شود چون پیغمبر از 40 سالگی تا 63 سالگی، بیست و سه سال است. سه سالش شود، بیست سال دیگر مانده است. اگر سه سالگی دین کامل شود، پس آن بیست ساله حرف مفت می‌زند «نَعُوذُ بِاللَّه»! روز هجرت بود که پیغمبر هجرت کرد. نمی‌شود باشد. چون روز هجرت پیغمبر در فشار مردم مکه و شکنجه‌ها بود. پیغمبر برای جان خودش و اصحابش هجرت کرد. باز نمی‌توانیم بگوییم. چون کفار مأیوس نبودند. کفار موفق بودند، پیغمبر را شکنجه کردند، پیغمبر بیرون رفت. ما مأیوس شده بودیم، نه کفار. گفتیم: دیگر نمی‌شود مکه کار کرد. برویم مدینه!

در مدینه چند تا جنگ پیروز شدیم. چند تا جنگ شکست خوردیم. جنگ‌هایی که شکست خوردیم، شکست خوردید، امروز دین کامل شد. با مرگ من، با شکست ما؟ جنگ‌های شکست را نمی‌توانیم بگوییم: امروز خدا راضی است. یعنی خدا راضی است که مسلمان‌ها شکست بخورند؟ خدا نعمتش را تمام کرد که مسلمان‌ها شکست بخورند؟ این آیه برای روزهای... نصفش را من می‌گویم، نصفش را شما بگویید. این آیه برای روزهای شکست نیست. باید برویم سراغ روزهای...

در چند جنگ پیروز شدیم. در جنگ بدر پیروز شدیم. جنگ خندق پیروز شدیم. خیبر پیروز شدیم. احزاب پیروز شدیم. در چند جنگ پیروز شدیم. احزاب و خندق یکی است. باز کلاه اندازه‌ی سر اینها نیست. چرا؟ برای اینکه در جنگ که آدم پیروز می‌شود آن گروهی که شکست می‌خورد، مأیوس می‌شود. خدا نمی‌گوید: «الیوم یَئِسَ الَّذینَ فی الجبهه»، «یئس الذین یجاهدونکم» نمی‌گوید: این طرف مقابل مأیوس شد. می‌گوید: «یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا» تمام کفار دنیا مأیوس شدند. در جنگ وقتی آدم پیروز می‌شود. ببین من کشتی‌گیر هستم. وقتی با کسی کشتی گرفتم پیروز شدم، این کسی که از من شکست خورد مأیوس می‌شود. اما همه کشتی‌گیرهای دنیا مأیوس هستند؟ می‌گوید: نه، یک تازه نفس می‌آوریم او را زمین می‌زند. در جنگ گروه‌هایی که روبرو بودند، بله شکست خوردند. اما قرآن نمی‌گوید: افرادی که مقابل شما بودند شکستند. نمی‌گوید: «یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا» یعنی همه کفار. نه یعنی کسانی که فعلاً در جبهه هستند. شامل نمی‌شود!

بگوییم: حجة‌الوداع، که این را گفتم. که امروز دین کامل شد، چون پیغمبر اعمال حج انجام داده است. قرآن نگفته: «الیوم اکملت لکم حجکم» نمی‌گوید: حج کامل است، می‌گوید: «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ». دینتان کامل است. انجام حج در خدمت پیغمبر حج یکی از عبادات است. کل دین حج نیست. نگفته: امروز حج شما کامل است. آخر کسانی که راجع به غدیر می‌خواهند چانه بزنند، راه‌های چانه‌اش را می‌گویم. می‌گویند: مراد از این آیه روزی است که حجة‌الوداع شد. می‌گویم: اگر اینطور باشد باید بگوید: «الیوم اکملت لکم حجکم» من اگر یک جفت کفش به شما دادم، نمی‌توانم بگویم: لباس شما تأمین شد. بابا یک جفت کفش دادیم. کفش یکی از لباس‌ها است. بگویند: هیچ روزی نیست جز آن، چند روز به فوت پیغمبر، روز غدیر خم.

روز غدیر خم این کلاه اندازه‌ی این کله است. چرا؟ اما یکی یکی...

6- روز مأیوس شدن کفار از نابودی اسلام

«یَئِسَ» یأُس، امروز که علی معرفی شد، امیرالمؤمنین امروز که حضرت علی در غدیر خم معرفی شد، کفار مأیوس شدند، چرا؟ برای اینکه کفار خسته شده بودند. با متلک و تهمت پیغمبر را نشکستند. به پیغمبر گفتند: شاعری، کاهنی، ساحری. در جنگ‌ها هم پیغمبر را نشکستند. روز به روز هم صدای اسلام هی پخش می‌شد. آخرش گفتند: ببین، پسر ندارد. دختر هم در زمان جاهلیت جز آدم حساب نمی‌کردند. سنش هم شصت و خرده‌ای سالش است. می میرد تمام می‌شود. کسی که پسر ندارد، دختر هم که نمی‌تواند کار پدر را بکند. پس با مرگش تمام می‌شود. تا دیدند در غدیر خم علی را معرفی کرد، گفتند: اِ... اِ... پسر هم داشت بهتر از علی نبود، و لذا «الذین کفروا» همه کفار مأیوس شدند. دین کامل شد، بهترین ماشین باشد ولی راننده ندارد، کامل نیست. شما بهترین ماشین را دست یک آدم ناشی بده. یک ساعت قراضه می کند. ماشینی خوب است که راننده‌اش هم خوب باشد. این مکتب باید یک رهبر داشته باشد.

ما در قرآن، حرفی که می‌خواهم از نظر تفسیری بزنم، این است. در قرآن اگر خواستید بحث کنید. در قرآن آیه‌ای با چهار نشانه داریم. امروز کفار مأیوس، امروز دین کامل، امروز نعمت تمام، امروز خدا راضی. باید ببینیم، این شعارها اندازه‌ی کدام کله است. هیچ روزی این کلاه سرش نمی‌رود. جز روز غدیر هم که این کلاه به این سر قابل تطبیق است.

عرض کنم به حضور شما که یک آیه‌ای هم هست، آیه‌ی عجیبی است که... چطور ما می‌توانیم بگوییم: پیغمبر از دنیا رفت و کسی را هم تعیین نکرد. پس خدا دروغ گفته است؟ خدا در قرآن گفته: «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (رعد/7) آیه‌ی قرآن است. یعنی همه امت‌ها یک هدایت‌ کننده‌ی الهی داشتند. آنوقت باید بگوییم: «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» هر قومی هدایت کننده دارد، اما پیغمبر از دنیا رفت، هیچی به هیچی. به مردم گفت: بروید خودتان ببینید چه می‌کنید. مگر قرآن نمی‌گوید: «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیرٌ» (فاطر/24) هیچ امتی نیست مگر اینکه یک انذار دهنده و هشدار دهنده داشته باشد. بگوییم: بله همه بوده، اما پیغمبر اسلام نه. می‌شود این را بگوییم؟

می‌گویند: آقا در غدیر خم که فرمود... نصفش را من می‌گویم، نصفش را شما بگویید. «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه» هرکس من مولای او هستم، می‌گوید: مولا یعنی دوست. یعنی علی را دوست داشته باشید. می‌گوییم: دوستی بیعت دارد. مثلاً شما کشمش دوست داری، با کشمش بیعت می‌کنی؟ پلو دوست داری با پلو بیعت می‌کنی؟ آنها هم بیعت کردند. بیعت برای سیاسی است. دوستی خالی که آدم نوه‌اش را دوست دارد. بچه‌اش را دوست دارد. شما زنت را دوست داری، با او بیعت می‌کنی؟ با نوه‌ها و بچه‌هایت بیعت می‌کنی؟ بابا بیعت کردند. بیعت بار سیاسی دارد. و در ثانی مگر پیغمبر وحشت داشت از اینکه بگوید: علی را دوست داشته باشید. خدا در غدیر خم گفت: «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس‏» (مائده/67) نترس! بگو. اصلاً به امیرالمؤمنین تبریک گفتند. بزرگان قوم آمدند گفتند: یا علی به تو تبریک می‌گوییم. بَخٍ بَخٍ گفتند! دوستی تبریک دارد؟ دوستی که تبریک ندارد. دوستی که بیعت ندارد. دوستی که سه روز معطلی ندارد. دو، سه روز در غدیر خم جمعیت ایستادند و سوختند. هوا داغ بود سرهایشان را هم از مکه آمده بودند، تراشیده بودند. آفتاب به سرها می‌تابید، سرخ می‌شدند. پارچه‌ها سر می‌کشیدند. بعد می‌دیدند کف پایشان داغ شد، پارچه‌ها را زیر پا می‌گذاشتند. سه روز مردم بال بال زدند. فرمود: صبر کنید تا آنهایی که در راه عقب مانده‌اند برسند. فرمود: صبر کنید آنهایی که جلو رفتند برگردند. جلویی‌ها برگردند. عقبی‌ها برسند. خطبه‌ی چند ساعته، آن هم بعد از نماز ظهر، شهادتین را گفت. راجع به خدا گفت. راجع به نبوت گفت. بعد گفت: علی، آیا وزن دوستی وزن توحید و نبوت است که بگویید: 1- خدا یکتا است. 2- پیغمبر شما رسول است. 3- علی را هم دوست داشته باشید. آخر باید این چیزها به هم بخورد. باید وزن امامت، وزن رسالت باشد. وزن توحید باشد. باید تناسب داشته باشد.

7- امام علی علیه السلام، جان رسول خدا صلوات الله علیه

 

یک آیه‌ای در قرآن داریم، امیرالمؤمنین جان پیغمبر است. پیغمبر وقتی می‌خواست به مسیحی‌ها نفرین کند گفت: شما خانم‌هایتان را بیاورید، من هم خانمم را می‌آورم. بچه‌هایتان را هم بیاورید، من هم بچه‌هایم را می‌آورم. گفت: من جانم را هم می‌آورم! بعد دیدند علی را آورد. دو تا جان جان داریم. یکبار علی گفت: جان من فدای تو، جای پیغمبر خوابید. یکبار هم پیغمبر به مسیحی‌ها گفت: من جانم را می‌آورم، علی را آورد. یعنی علی در مکه گفت: جانم، پیغمبر در مدینه گفت: جانم. او به او گفت: جانم! او هم گفت: جانم.

وقتی ریختند خانه‌ی پیغمبر حضرت را بکشند، حضرت علی گفت: من جای تو می‌خوابم. جان من فدای جان تو. آنجا هم گفتند، اصلاً جالب است نجف که می‌روید در ایوان طلا خدا قسمت همه بکند، اصلاً سلام که می‌کنید به پیغمبر سلام می‌کنید. بابا اینجا قبر امیرالمؤمنین است. می‌گویید: السلام علیک یا رسول الله المدفون بالمدینه! سلام بر تو که در مدینه دفن هستی. بابا اینجا نجف است. ایوان نجف است. این حضرت علی است. می‌گوییم: سلام بر پیغمبر که در مدینه دفن شده است. یعنی جان پیغمبر است.

بعد روایات زیادی داریم، نه ده تا و بیست تا و سی تا، خیلی حدیث داریم که «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْس‏» (کافی/ج2/ص18) یعنی سقف اسلام روی پنج پایه است. نماز، روزه، حج، زکات، ولایت. اگر ولایت را معنای دوستی بگیریم، یعنی نماز بخوانید. حج بروید، روزه بگیرید، زکات بدهید، علی را هم دوست داشته باشید. آخر دوستی خشک و خالی که هم وزن نماز و روزه نیست. ولایت معنای حکومت است. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

یک چیز دیگر هم که تازگی یاد گرفتم برای شما بگویم، خیلی قشنگ است. زیادی گوش بدهید. خیلی قشنگ است و تا به حال هم شما نشنیده‌اید. قرآن در سوره‌ی بقره یک چیزی می‌گوید، می‌گوید: «قَتَل‏» می‌دانید یعنی چه. یعنی کشت. «قَتَلَ داوُدُ» داود همان کسی که بعداً شد حضرت داود، پیغمبر. «قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» (بقره/251) جالوت رهبر کفر بود. حضرت داود که بعداً پیغمبر شد، جالوت رهبر کفر را کشت. می‌گوید سه چیز دادیم: «وَ آتاهُ اللَّهُ» به او دادیم، چه دادیم؟ «الْمُلْکَ» حکومت به او دادیم، حضرت داود حکومت داشت. «وَ الْحِکْمَةَ» حکمت به او دادیم، «وَ عَلَّمَهُ» علم بی‌نهایت به او دادیم. حرف ما این است. هیچ‌کس نمی‌تواند جواب این را بدهد. هیچ‌کس! هیچ‌کس! هیچ‌کس نمی‌تواند جواب بدهد. تکرار می‌کنم، احدی نمی‌تواند جواب بدهد. در سوره‌ی بفره این آیه هست. شیعه و سنی قبول دارند. داود جالوت را کشت، خدا گفت: مزد ناز شصت تو که رهبر کفر را کشتی، ملک یعنی به تو حکومت می‌دهیم. حکمت می‌دهیم، علم بی‌نهایت هم به تو می‌دهیم. پس چطور علی بن ابی طالب در خندق، «قَتَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالب» عمربن عبدود را... آنوقت می‌توانیم بگوییم: خدا به او حکومت نداد. حکمت نداد، علم نداد. مگر خدا تبعیض قائل می‌شود. چطور در یک ماجرا به خاطر یک شیرین‌کاری که داود، جالوت را کشت، به خاطر یک شیرین‌کاری و ناز شصتش، تشویقی، تشویقی چیه؟ حکومت، حکمت، علم بی‌نهایت. آنوقت داود تشویقی دارد. علی بن ابی طالب... علی بن ابی طالب تشویقی ندارد؟

یک چیز دیگر برایتان بگویم، این هم مهم است. زیادی گوش بدهید، این هم نو، نو است. در قرآن یک آیه داریم، دیشب دیدم. «کَیْفَ تَکْفُرُون‏» (آ‌ل عمران/101) چگونه شما کافر می‌شوید؟ آخر چرا کافر می‌شوید؟ در حالی که «وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏» در حالی که «وَ أَنْتُمْ» یعنی شما، «تُتْلى» تلاوت می‌شود، «عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ» (آل‌عمران/101) آیات خدا بر شما تلاوت می‌شود. وقتی آیات خدا بر شما تلاوت می‌شود چرا کافر هستید؟ بعد می‌گوید: «وَ فیکُمْ رَسُولُهُ» چرا کافر می‌شوید، در حالی که در شما رسول خدا هم هست. این یعنی چه؟ یعنی با بودن «آیاتُ اللَّهِ» آیات قرآن، «وَ فیکُمْ رَسُولُهُ» شما که قرآن دارید، رسول دارید، چرا کافر می‌شوید؟ خوب گوش بدهید. یک خرده لطیف است. تا تیز نشوید، نمی‌گیرید. تیز شوید! می‌گوید: با بودن قرآن و رسول چرا کافر می‌شوید؟ خوب شما می‌گویید: پیغمبر مرد، و کسی را هم تعیین نکرد. خیلی خوب، پس وقتی پیغمبراز دنیا رفت، دیگر «فیکُمْ رَسُولُهُ» نیست. پیغمبر از دنیا رفت، علی را هم تعیین نکرد. پس ما می‌توانیم کافر شویم. چون قرآن می‌گوید: چرا کافر هستید در حالی که دو چیزی را دارید؟ هم قرآن دارید و هم در شما رسول است. یعنی اگر... ببینید یکوقت به بچه می‌گوییم: اگر در تاب بازی دو طناب را گرفتی، نمی‌افتی. ولی اگر دستت را از هردو رها کنی، می‌افتی. دستت به یکی هم باشد می‌افتی. اگر دستت را به این دو طناب بگیری، «کتاب الله و عترتی» نمی‌افتی. هم آیات هست، هم «فیکُم رسولُهُ». خوب بعد از پیغمبر چه؟ پس بعد از پیغمبر هم باید آیات باشد و هم کسی که جانشین رسول باشد. و اگر جانشین رسول نبود، کافر شدن ما هم اشکالی ندارد. ما همه کافر می‌شویم، روز قیامت هم که می‌گویند: چرا کافر شدی؟ می‌گوییم: خودت گفتی. خودت گفتی: کافر نشوید به شرطی که دو چیز داشته باشی. آیات و رسول، رسول که رفت پس می‌شود کافر شد.

ببینید بگذارید مثل بزنم. می‌گویم: اگر آب دارید و خاک دارید، پس چه مشکلی دارید که کشاورزی نمی‌کنید؟ «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَابا» ماء یعنی چه؟ آب. تراب یعنی چه؟ «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَابا» کسی که آب و خاک دارد، کشاورز است گندم می‌خرد. «فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (وسایل‌الشیعه/ج17/ص40) نفرین بر این مردم که آب دارند، خاک دارند، باز هم گندم می‌خرند. تو که آب و خاک داری... یعنی چه؟ یعنی اگر آب نداشتی، توجیه بود. می‌گفت: آب نداریم کشاورزی کنیم. خاک نبود توجیه بود. کسی که هم آب دارد، هم خاک دارد، دیگر چه مرضی داری که کشاورزی نمی‌کنی؟ قرآن دارید، رسول هم دارید، چرا کافر شدید؟ یعنی اگر یکی نبود، کافر شدن شما اشکالی نداشت. گرفتید یا نه؟ تکرار کنم؟

قرآن می‌فرماید... در کدام آیه بود؟ آل‌عمران، آیه‌ی 101. قرآن می‌فرماید: با بودن قرآن و رسول چه توجیهی دارید که کافر شدید؟ یعنی اگر یکی نباشد کافر شدیم، طوری نیست. نخ داری، سوزن داری، چرا لباست را ندوختی؟ یعنی اگر سوزن نبود، یا نخ نبود، طوری نیست. شما قرآن دارید، رسول دارید، چرا کافر شدید ؟ یعنی چه؟ پس حالا که رسول از دنیا رفت، شما که می‌گویید:مثلاً غدیر خم هم نیست. خوب رسول رفت، غدیر خم هم نیست. پس کافر شدن ما اشکالی ندارد. چون می‌گوییم: خدا این را گفته است. خدایا به ما گفتی: آیات و رسول، رسول که نیست فقط آیات است. ما با یک سوزن... چون یکی رفت و یکی نرفت، پس کافر شدن ما مانعی ندارد.

اسم بچه‌هایتان را علی بگذارید. افتخار کنید به شیعه بودن. همه‌ی آقایان ماندند که این دوازده نفری که در روایات شیعه و سنی آمده که خلفا دوازده نفر هستند، چطور دوازده نفر را دور هم جمع کنند؟ گاهی یک هیأتی می‌آورند می‌شود سیزده تا. گاهی کم می‌کنند می‌شود هشت تا. هی دست و پا می‌زنند این 12 تا را نتوانستند جور کنند.

خدا آیت الله فاضل لنکرانی را رحمت کند. این را هم از ایشان بگویم. می‌گفت: هیچ تاریخی نگفته امامان ما شاگرد که بودند. ولی تمام فرقه‌ها و رهبرها و فقهایشان همه معلوم است که این پیش چه کسی درس خوانده است. یک نفر در تاریخ نگفته، این دوازده امام پیش چه کسی درس خواندند؟ اسلام همه آنها روشن است، جز اسلام اینها. اینها وصل به علم غیب هستند. حالا بد هم نیست که بگویم چند نفر گفتند. سال چند روز است؟ 365 روز، 65 روزش را عوض کن. چه می‌شود؟ 356 نفر. 356 نفر از علمای درجه یک اهل سنت، تک تک اسمشان هست که اینها گفتند: غدیر خم بوده است. منتهی می‌گویند: حضرت گفته: علی را دوست داشته باشید. نه اینکه حکومت دست علی باشد. حکومت دست کس دیگری باشد. علی را دوست داشته باشید. ما هم می‌گوییم: دوست بیعت ندارد. دوست تبریک ندارد. اعلام دوستی ترس و وحشت ندارد. که خدا به پیغمبر می‌گوید: بگو و نترس. دوستی سه روز در آفتاب ماندن ندارد. دوستی هم وزن نماز و روزه و اینها نیست. ما به این دلیل می‌گوییم: مولا یعنی حکومت.

عید غدیر را به همه بینندگان تبریک می‌گویم. خدایا به آبروی خود امیرالمؤمنین ما را از بهترین یاران حضرت مهدی و از بهترین شیعیان امیرالمؤمنین قرار بده. تمام کمبودها و مشکلات فرد و جامعه و دولت و ملت ما را حل بفرما. شیرینی دین را به ما بچشان و توفیق بده این شیرینی را به نسل آینده بچشانیم. دنیا و آخرت ما را آنی از اهل بیت و قرآن جدا نفرما.



ن : لیلا مهریان
ت : شنبه 96/6/18
 
دانستنیها
آیا می دانید
وب های مفید
بایگانی وبلاگ
پخش زنده
اوقات شرعی
اخبار روز