پیش گفتار
اگر چه پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله و در دوره زعامت خلفا، امیرالمؤمنین علیه السلام همواره بر این که خلافت حق او و وصیت پیامبر است، پای می فشرد، اما به اتفاق همه تاریخ نویسان، وقتی پس از قتل عثمان مسلمانان به آن حضرت روی آوردند، علی علیه السلام تقاضای ایشان را رد کرد و فرمود:
مرا رها کنید و دیگری را برگزینید، من برای شما وزیر و مشاور خواهم بود. (1)
مردم آن چنان اصرار کردند که امام حاضر شد. به نقل طبری، مهاجران و انصار به غیر از هفت نفر از جمله سعدبن ابی وقاص و عبدالله بن عمر و محمدبن مسلمة و اسامة بن زید و نعمان بن البشیر و زیدبن ثابت با امام بیعت کردند (2) .
اولین نفری که با امام بیعت کرد طلحه بن عبدالله، دومین نفر زبیربن العوام بود.
در میان خلفای چهارگانه فقط علی علیه السلام با تقاضا و استدعای مسلمانان و بر اساس رای عمومی مهاجرین و انصار (بدون اعمال زور یا تهدید) به خلافت رسید.
آگاهی علی علیه السلام از مشکلات و موانع حکومت
امام علیه السلام بعد از کشته شدن عثمان هنگام بیعت مردم با وی فرمود:
اگر روش گذشتگان را می خواهید، دیگری را طلب کنید، مرا وا گذارید و دیگری را طلب کنید زیرا ما به استقبال چیزی می رویم که چهره های مختلف و جهات گوناگون دارد. (3)در زمان امارت خلفا دستورات اسلام تغییر داده شد، به همین دلیل اصلاحات انقلابی امام با مخالفت هایی روبرو می شد از این رو امام می فرماید:
دل ها بر این امر استوار، و عقل ها ثابت نمی ماند، چهره افق حقیقت را ابرهای تیره فساد گرفته، و راه مستقیم، ناشناخته مانده است. آگاه باشید! اگر دعوت شما را اجابت کنم طبق آنچه خود می دانم با شما رفتار می کنم و به سخن این و آن و سرزنش سرزنش کنندگان گوش فرا نخواهم داد، اگر مرا رها کنید، من چون یکی از شما هستم، شاید من شنواتر و مطیع تر از شما به امیر باشم. در این شرایط من وزیر و مشاورتان باشم، بهتر از آن است که امیر و رهبرتان شوم (4) .
بعضی از مخالفان، این گفته امام را بهانه قرار داده و می گویند: اگر او از طرف پیامبرصلی الله علیه وآله منصوب به خلافت بود، نباید این چنین سخن می گفت.ولی پاسخ این افراد، علاوه بر مدارک فراوانی که بر ولایت و خلافت بلافصل او در تمام منابع سنی و شیعه وارد شده، در همین خطبه امام نیز بیان گردیده است.
امام علیه السلام به خوبی می داند که مردم مسلمان در زمان خلفا بویژه در زمان خلیفه سوم از اسلام راستین فاصله گرفته اند. واگذاری مناصب حکومت اسلامی به دلخواه، و تقسیم بیت المال به طور غیر عادلانه انجام شده و عمل طبق امیال شخصی در زمان خلیفه سوم به اوج خود رسیده بود. از این رو امام می دانست اگر کسی بخواهد سنت پیامبر را دقیقا اجرا کند با مخالفت های شدیدی روبرو خواهد شد. حوادث بعدی نیز اثبات کرد که پیش بینی امام به جا بوده است. به این دلیل علی علیه السلام هنگامی که مردم می خواستند با او بیعت کنند، می فرماید:
مرا رها کنید، زیرا شما تاب و تحمل اجرای حق و عدالت مرا ندارید. امیرالمؤمنین علیه السلام خود را لایق خلافت، و بعد از پیغمبر، شایسته ترین فرد برای امامت می داند، از این رو در توضیح علت خودداری، به موانع و مشکلات و سختی های آینده اشاره می فرماید و می گوید که اوضاع فوق العاده آشفته است، آینده آشفته تری پیش روی مسلمانان است، بدانید اگر بامن بیعت کنید، مجبور خواهید بود برای اصلاح جامعه اسلامی دوران سختی را تحمل کنید.
کارشکنی و مخالفت با علی علیه السلام از روزهای اول حکومت
امام علیه السلام در روز دوم خلافت خویش اعلان کرد راه و رسم من همان روش پیغمبرصلی الله علیه وآله است. هیچ کس بر دیگری برتری ندارد و اگر کسی سابقه و کوشش بیشتری در اسلام داشته باشد، پاداش او در قیامت با خدا است. فردا کسی نگوید فرزند ابوطالب ما را از حقوق خود محروم کرد، زیرا همه بنده خدا هستند و بیت المال مال خدا است و به طور مساوی بین همه تقسیم می شود. فردا همه حاضر شوند تا اموالی که موجود است بین آن ها تقسیم شود، عرب را بر عجم امتیازی نیست.از این تقسیم تنها طلحه و زبیر و عبدالله بن عمر و سعید بن عاص و مروان حکم سرباز زدند. هنگامی که مردم در مسجد بودند، این چند نفر در گوشه مسجد کنار یکدیگر نشسته و آهسته صحبت می کردند، پس از آن «ولید بن عقبه » نزد امام علیه السلام آمد و گفت:تو در روز بدر بستگان نزدیک ما را کشتی. اما امروز ما با تو بیعت می کنیم به شرط این که همان مبلغی که در زمان عثمان به ما پرداخت می شد، بپردازی و قاتلان عثمان را به قتل برسانی و اگر از تو بیمناک شویم به شام و معاویه ملحق می گردیم!
امام علیه السلام فرمود:
ادامه مطلب...